علي رضايي در يادداشتي در روزنامه جوان نوشت:
بسياري اين روزها از خود ميپرسند كه اگر امام (ره) در قيد حيات بودند، با اغتشاشگران كنوني چه رفتاري در پيش ميگرفتند؟ عدهاي هم پيش خود ميگويند كه اي كاش امام خميني (ره) امروز زنده بودند و نظر مبارك خويش را درخصوص تحركات پس از انتخابات 88 ابراز ميفرمودند و ميگفتند كه آيا ادعاي عدهاي مبني برآنكه اين حركات براي بازگشت انقلاب به خط امام (ره) است، حقيقت دارد يا خير؟
به هر حال اگر امروز امام (ره) در بين ما حضور داشتند، ديگر عدهاي نميتوانستند با دروغ بافي حول محور خط امام، مسيري را طي كنند كه برخلاف آموزههاي آن پير فرزانه باشد. اما واقعيت اين است كه سالها پيش بنيانگذار جمهوري اسلامي به ديار باقي شتافتند و امروز عدهاي از انقلابيون پشيمان با استفاده از فرصت عدم حضور امام (ره) هر گفتهاي را با نام امام و ادعاي خط امام به زبان ميرانند و با همين معيار تلاش برتحقق اهداف خود دارند.
لذا در اين ميان بايد به مردم و مشتاقان خميني كبير يادآور شد كه امروز در اين ديار، اگرچه رهبر كبير انقلاب اسلامي حضور جسماني ندارند و ما از صورت نوراني و صداي دلنواز ايشان محروميم، اما نبايد فراموش كرد كه خط واقعي و كلام امام (ره) همواره زنده و دست يافتني است و صحيفه نور و وصيت نامه امام (ره) براي رهروان ايشان به يادگار باقي مانده و خواهد ماند.
چهره نظام را قبيح جلوه ندهيد
در ميان حوادث و آشوبهاي پس از انتخابات سال گذشته يكي از افرادي كه در فتنهها همراه ميرحسين موسوي بود، بعد از مدتي گوي سبقت را از دوستانش ربود و در زمينههاي متفاوت، با نام امام و ادعاي خط امام تهمتها و دروغهايي را به نظام جمهوري اسلامي ايران چسباند. فرياد وي بلندتر از هر صداي ديگري شنيده ميشد و ادعا ميكرد كه در زندانها به زندانيان تجاوز شده است. اين ادعاي مهدي كروبي البته هيچ گاه به اثبات نرسيد؛ اما با اين وجود او دستبردار نبود و براي افزايش آمار جانباختگان حوادث، از كشتههايي خبر ميداد كه آن موارد نيز دروغ از آب درآمد.
حال ببينيم نظر امام (ره) درباره اينگونه افراد چيست؟ نگاهي به صحيفه نور، جلد 8، صفحه 275 تا حدودي ما را با نظر امام راحل در اين رابطه آشنا ميكند. ايشان ميفرمايند: « امروز همه ما امانتدار اسلام هستيم. اسلام الان سايه افكنده بر سر ما؛ از باب اينكه رژيم سلطنتى مبدل شد به رژيم اسلامى. الان كه اين امانت دست ما آمده است اگر خداى نخواسته ما به اين امانت خيانت بكنيم و اين را در نظر غربيها، در نظر دشمنهاى ما، در نظر دشمنهاى داخلى و خارجى و آن اشخاصى كه مىخواهند اين نهضت را آلوده كنند، ننگين كنند، اگر ما الان يك عملى بكنيم كه بهانه دست اينها بدهيم، ما خيانت به اسلام كردهايم؛ و بايد همه چشمهايمان را باز بكنيم.»
امام خميني (ره) همچنين در تاريخ 8 خرداد 1358 در جمع روحانيون، پرسنل سپاه پاسداران و اهالي كرج طي سخناني ميفرمايند: « اينكه پيش من اهميت دارد اين اموال نيست؛ اين داراييهاى جنايتكاران نيست. اينكه من خيلى به آن اهميت مىدهم اين است كه امروز كه جمهورى اسلامى اعلام شده است و مردم ايران را از شرّ آنها، از شرّ رژيم فارغ مىدانند و جمهورى را «اسلامى» مىدانند، همه اقشار ملت خصوصاً آنهايى كه در رأس كار هستند، خصوصاً روحانيونى كه در رأس كار هستند، اينها جديت كنند به اينكه نبادا خداى نخواسته چهره جمهورى اسلامي به طور قبيح بين مردم وجود پيدا كند.» با اين اظهارات روشنگرانه امام (ره) بايد پرسيد كه آقاي كروبي در اين يكسال با مصاحبههايي كه با رسانههاي بيگانه داشت و حرفهاي دل آنان را به زبان آورد، واقعاً امانتدار اسلام بود؟ و چه خدمتي به جمهوري اسلامي ايران كرد غير از آنكه چهره نظام را در ميان مردم قبيح جلوه داد؟
روحانيوني كه از حيلههاي شيطاني بيخبرند
نگاه شيخ سابق اصلاحات فراتر از موارد مذكور هم رفته و در برخي از نامهها و سخنان خود،تشابهاتي را ميان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با رژيم ستمشاهي ابراز كرده كه از جمله آن اظهارات ميتوان به نامه اخير وي به دادستان تهران اشاره كرد. وي در بخشي از اين نامه آورده است: « سؤال من اين است که چطور در زمان شاه خائن وقتي ساواک افرادي را زير فشار و شکنجه مجبور به تمجيد از شاه و اظهار ندامت ميکرد اين حاکميت بود که مورد تمسخر ما و مردم قرار ميگرفت، اما حالا خودمان به همان سرنوشت دچار شده ايم و توقع داريم که مردم سخن اعتراف گونه و ندامت خواهانه يک زنداني زير فشار را قبول کنند و اعترافگيران را مورد تمسخر قرار ندهند؟»
كروبي در برخي اظهارات حتي روزگار رژيم پهلوي را بهتر از اوضاع فعلي مطرح كرد. به طوري كه پس از حرمت شكني روز عاشورا توسط فتنهگران، وي ضمن دفاع از حرمت شكنان، به اخبار و اطلاعات كذب استناد ميكند و با صدور بيانيهاي ابراز ميدارد: « در عاشوراي 1342 تظاهراتي عظيم با شعارهايي تند عليه شاه صورت گرفت اما رژيم ستمشاهي حرمت عاشورا نگاه داشت و کشتار، سرکوب و دستگيري رهبران مبارزه و در رأس آن امام را به روزهاي بعد موکول کرد.»
اين گفتهها در حالي مطرح است كه امام راحل در بند ج از وصيتنامه خويش آوردهاند: «و از همين قماش توطئهها و شايد موذيانه تر، شايعههاي وسيع در سطح كشور، و در شهرستانها بيشتر، بر اينكه جمهوري اسلامي هم كاري براي مردم انجام نداد. بيچاره مردم با آن شوق و شعف فداكاري كردند كه از رژيم ظالمانه طاغوت رهايي يابند، گرفتار يك رژيم بدتر شدند! مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضعفتر شدند! زندانها پر از جوانان كه اميد آتيه كشور است ميباشد و شكنجهها از رژيم سابق بدتر و غيرانسانيتر است! هر روز عده اي را اعدام ميكنند به اسم اسلام! و اي كاش اسم اسلام روي اين جمهوري نميگذاشتند! اين زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت و گراني سرسامآور غوطه ميخورند و سردمداران دارند اين رژيم را به رژيمي كمونيستي هدايت ميكنند! اموال مردم مصادره ميشود و آزادي در هرچيز از ملت سلب شده! و بسياري ديگر از اين قبيل امور كه با نقشه اجرا ميشود و دليل آنكه نقشه و توطئه در كار است آنكه هرچند روز يك امر در هر گوشه وكنار و در هر كوي و برزن سر زبانها ميافتد؛ در تاكسيها همين مطلب واحد و در اتوبوسها نيز همين و در اجتماعات چند نفره باز همين صحبت ميشود؛ و يكي كه قدري كهنه شد يكي ديگر معروف ميشود. و معالاسف بعضي روحانيون كه از حيلههاي شيطاني بيخبرند با تماس يكي، دو نفر از عوامل توطئه گمان ميكنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است كه بسياري از آنان كه اين مسائل را ميشنوند و باور ميكنند اطلاع از وضع دنيا و انقلابهاي جهان و حوادث بعد ازانقلاب و گرفتاريهاي عظيم اجتناب ناپذير آن ندارند - چنانچه اطلاع صحيح از تحولاتي كه همه به سود اسلام است ندارند - و چشم بسته و بيخبر امثال اين مطالب را شنيده و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوستهاند.»
با دقت در اين كلام شيوا و تطبيق آن با دروغ پراكني و ساختارشكنيهاي سران فتنه 88، آيندهنگري امام راحل به زيبايي نمايان ميشود. حال بايد به آحاد مردم توصيه كرد كه خط امام(ره) را بياموزيم تا در دام فتنهگراني كه قصد دارند با دروغ و سوءاستفاده از عنوان خط امام، ساختارشكنيهاي خود را پيش برند، نيفتيم.
بيترديد مرور وصيتنامه امام و صحيفه نور مصاديق بسياري از آينده نگري امام راحل را در زمان حال و جامعه امروز نشان ميدهد. به هر حال مردم فهيم و فكور همواره بيدارند و با پيروي از مقام عظماي ولايت حق را از باطل تشخيص ميدهند، اما بد نيست آن عدهاي كه هنوز با خيال خط امام قدم در راه باطل گذاردهاند از ادعاهاي دروغ خود دست بردارند و يكبار ديگر نظرات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران را مرور كنند كه اگر خدا خواهد به مسير عقلانيت بازگردند.